توسط امیررضا دولتی
| سه شنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۱ | 16:39
صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود، با خودش گفت: "هییم! مثل این که امروز موهامو ببافم بهتره! "و موهاشو بافت و روز خوبی داشت!
فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو روی سرش مونده بود "هیییم! امروز فرق وسط باز می کنم" این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت!
پس فردای اون روز تنها یک تار مو روی سرش بود "اوکی، امروز دم اسبی می بندم" همین کار رو کرد و خیلی بهش میومد!
روز بعد که بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود! فریاد زد: ایول! امروز درد سر مو درست کردن ندارم!
همه چیز به نگاه تو بر می گرده! می تونی از زندگی لذت ببری یا ازش ناامید بشی..
.
فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو روی سرش مونده بود "هیییم! امروز فرق وسط باز می کنم" این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت!
پس فردای اون روز تنها یک تار مو روی سرش بود "اوکی، امروز دم اسبی می بندم" همین کار رو کرد و خیلی بهش میومد!
روز بعد که بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود! فریاد زد: ایول! امروز درد سر مو درست کردن ندارم!
همه چیز به نگاه تو بر می گرده! می تونی از زندگی لذت ببری یا ازش ناامید بشی..
.
با سلام خدمت تمام بینندگان این وبلاگ . من امیر رضا هستم . امید وارم از این وبلاگ خوشتان بیاید . حتماًاز همه قسمت های این وبلاگ دیدن فرمایید و نظر را فراموش نکنید و اگر دیدید که در جایی اشکالی دارد حتماً در قسمت نظرات آن را بگویید . برای مشاهده بهتر این وبلاگ از مرور گر موزیلا فایر فاکس یا اپرا یا IE یا ... و یا موارد دیگر و دانلود گر IDM یا هرکدام را که استفاده میکنید استفاده کنید . (یه وقت فکر نکنید دارم تبلیغ میکنم )